اززبان حمیده جاهدین محمدی:در بسیاری از روزهای زندگیم در سالهای گذشته ، در روزهای نوجوانی به این سوال اندیشیده ام که چطور می توان یک نفر ، یک خانواده و یا حتی یک جامعه را نجات بخشید .؟ آیا حاضرم برای این کار تلاش زیادی انجام دهم ؟ آیا می توان در این راه استقامت به خرج داد ؟....
این ها پرسش هایی بود که در تمام آن روزها از خودم می پرسیدم و در جواب به آنها بود که رمان خاطرات مرده خلق شد تا پاسخی باشد بر تمام سوالای ذهن من . رمانی که حاصل هیجان ها ، بی قراری ها و شورها و تلاش های نوجوانی است و درست مانند صاحبش تلاطم های زیادی را پشت سر گذاشته تا اینک شما مخاطبش باشید .
من خاطرات مرده را یک جور تلاش برای رسیدن به اهدافی ارزشمند در آن روزها می دانم و یک فصل از کتاب بعدی ام را هم به پشت پرده این رمان اختصاص داده ام امیدوارم از آنچه می خوانید پند بگیرید . و اینک چند راز درباره رمان خاطرات مرده :
من اولین جملات خاطرات مرده را در 16 سالگی نوشتم و چهار سال بعد وقتی پایان آن را نوشتم هنوز نمی دانستم که قرار به اندازه تمام سفرهای من فاصله بین قاره ها را برای چاپ شدنش بپیماید . خاطرات مرده به خاطر قاره پیمایی رکوردار گینس است .این رمان اولین رمانی بود که منتشر کردم و ترکیبی از ادبیات و روان شناسی ، دو رشته مورد علاقه من و سبک جدیدی در ادبیات محسوب می شود .
به خاطر علاقه ام به گل های لیلیوم و رز ، نام دو قهرمان کتابم را لیلیان و رز گذاشتم
محتوای کلی و روند داستان ساختگی است اما بعضی از شخصیت ها را از دنیای واقعی الهام گرفته ام .
روزهایی که خاطرات مرده را می نوشتم دوستی به من دو آهنگ هدیه کرد. اکنون خودش نیست اما یادش در قلب من باقی خواهد ماند . آهنگ های
یکی از آهنگ ها را به یادگاری از رمان خاطرات مرده برایتان گذاشته ام امیدوارم آن را پذیرا باشید ...
حمیده جون ازت ممنونم.